یاد تو
یاد تو... |
از وقتی که مرا ترک کرده ای ، چشمم در فکر و خیالم جا و قرار دارد و آن چشمی که مرا از این سو به آن سو هدایت می کرد ، جزئی از وظیفه اش را انجام می دهد و در جزئی کور است.می نمایاند که می بیند ولی در حقیقت عملاْ نمی بیند و درست کار نمیکند. زیرا هیچ صورت پرنده ای ، یا گلی یا شکلی را که به آن می آویزد به دل منتقل نمی سازد. از اشیائیکه به سرعت از نظرش می گذرند فکر و خیال هیچ سهمی ندارد و نه آنچه را که می گیرد در دید خود نگهمیدارد. زیرا اگر ناهموارترین یا ملایم ترین منظره ای را ببیند، یا زیباترین چهره یا صورت ، یا بد شکل ترین آفریده خلقت ، یا کوه یا دریا یا روز یا شب یا کلاغ یا کبوتر همه آنها را به شکل و هیأت تو در می آورد. زیرا چنان پُر از تست که بیش از آن نتواند ، و برای دید بیشتر توانائی ندارد. باین ترتیب فکر با وفا و بسیار راستین من چشم مرا نارسا و بیوفا می گرداند. |