سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل

بخاطر تو

    نظر
بخاطر تو ..........

خسته از کار ، با شتاب به تختخواب می روم

به استراحتی عزیز برای دست و پایی که از کار خسته شده است

اما هنگامیکه کار جسمی روزانه ام خاتمه می پذیرد در سرم سفری آغاز می گردد و فکرم را به کار می اندازد

سپس افکارم از جایی که خود می مانم دور می شود و با همت و غیرت قصد دیدن و زیارت ترا می کند

و مژگان مرا که از خستگی پایین می افتد کاملا باز نگاهمیدارد.

و می نگرد به همان تاریکی که کور می نگرد و می بیند با این تفاوت که دید تخیلی روح من سایه و تصویر تو را به دید نادید و نابینای من می نمایاند

و آنرا مانند جواهری به شب هولناک مرگ مانند می آویزد و شب سیاه مرا روشن و زیبا می سازد و چهره کهنه و فرسوده اش را تر ، تاز و نو می کند

پس ببین که روز دست و پایم و شب فکرم بخاطر تو و بخاطر خودم هیچ راحت و آرامش نمی یابند.