دو باره باز خواهم گشت
دو باره باز خواهم گشت
نمی دانم چه هنگام ¸از کدامین راه
ولی یکبار دیگر باز خواهم گشت
و چشمان تو را با نور خواهم شست
و از عرش خداوندی شما را هدیه های تازه خواهم داد
به دستان برادر دست خواهم داد
به زلف کودکان گیلاس خواهم زد
نوازش های مادر را دوباره زنده خواهم کرد
به لب های فرو بسته امید خنده خواهم داد
به شمع روشن محفل رموز همنشینی با پر پرواز را من یاد خواهم داد
رسوم عشق ورزی را دوباره زنده خواهم کرد
ز رخسار پدر من شرمساری را
زچشم مادران من اشک و زاری را
تباهی را تباهی را تباهی را دوایی تازه خواهم زد
به مردم بانگ خواهم زد:
هلا ای عاشقان خسته نومید به پیش آرید دفتر های مشق زندگانی را
که من سر مشق تازه خواهم داد
برای صبح فردا مشقتان این است
هزاران بار بنویسید آزادی محبت عشق
ویکصد بار بنویسید انسان بنده حق است
وبنویسید رنگ آسمان آبی است
سیاهی ها ز دفتر های قلب خویش بر گیرید
کنون با خط خوش زیبا
در اوراق سفید قلبتان این جمله را صد باره بنویسید
خدا نور است زیبایی است
خدا آزادگی را دوست می دارد
و می خواهد که بنده هر اسارت را
ز فکر و روح ودست و پای بر گیرد
ومشق عشق خواهم داد
وآ غوش محبت باز خواهم کرد