آیا ما دختران فاطمه ایم ؟؟
نمی گوییم چرا آزادی جنس مخالف را نداریم ، چون آنقدر برایمان توجیه آورده اند که گوشهایمان پر است از منطق جنسیت و آنقدر از نقص هایمان گفته اند که خودمان هم کم کم پذیرفتیم که ناقص الجنسیم .
مگر نه اینکه خداوند باری تعالی ابتدا مرد را آفرید و پس آنگه زن را .
مگر ممکن است ابتدا جنسی کامل پدید آید و سپس ناقص ؟؟!!
مگر نه اینکه خداوند از همه صفات نیکوی خویش در وجود زن قرار داد حتی قدرت آفرینش موجودی دیگر را ؟؟
پس از کدام برتری داد سخن سر داده اید ؟؟
بگذریم !!!
و اینک می گوییم چرا این جنس برتر محدود نیست ؟؟ یعنی به صرف اینکه خداوند اولیائش را از بین مردان برگزید پس کمال از آن اوست ؟ به چه منطق و برهان ، عملی که برای ما گناه نابخشودنی ست برای او مجاز و مباح است ؟؟
غیر از این است که خودمان خواستیم که چنین باشیم ؟؟ مگر بزرگان دینمان اینچنین بودند ؟؟
نه ... هر گز نبودند !!! بلکه جاهلینی این را رواج دادند که زن را زنده بگور می کردند پس به مرگ گرفتند که به تبی راضی شویم.
حال ما زنان مسلمان از اینکه آنقدر بافرهنگ شدیم که به جای مردن و زنده در گور رفتن ، اجازه نفس کشیدن داریم و حتی به جایی رسیده ایم که می توانیم پشت سر مردانمان قدم برداریم ، مفتخریم.
دریغ از آنکه ما سایه ای بیش نیستیم و هیچ کدامشان وجود خارجی برایمان قائل نیستند. چون این ما هستیم که می خواهیم همانطور نامرئی بمانیم و هنوز ترس از دیده شدن داریم.
مگر نه اینکه حضرت زهرا همیشه خود از حقش در همه جا حتی در مقابل بزرگان و خلفای زمان ، دفاع کرد و حضرت علی هیچ گاه او را از این کار منع نکرد ؟؟؟ مگر نه اینکه فاطمه ، دختر پیامبرمان بود و همسر اماممان ؟؟ کی و کجا خود را از انظار مخفی کرد و پشت مردانش سنگر گرفت ؟؟ طبق هیچکدام از روایات ، پیامبر دختر عزیزش را محدود نکرد و او را در پشت پرده هایی ضخیم به دور از آفتاب و مهتاب نگه نداشت.
پس ما می خواهیم دختران فاطمه (س) باشیم ، و به مانند او در راه دفاع از حق خود حتی از جان فرزندانمان نیز می گذریم