عشق اول و دوم به همسر:
شنیدید که میگن فلانی برای رسیدن به طرفش از جونش مایه گذاشت و یا فلانی ها مثل شیرین و فرهاد بودن ولی زندگی شون زودی سرد شد؟؟یا به پنج سال هم نرسید و از هم جدا شدن؟و زودی از هم طلاق گرفتن؟؟ یا یکیشون به دیگری خیانت کرده؟ یا مرد رفته دوباره زن گرفته؟ سوال اینه چرا باید اینجوری باشه؟بعضی عشق ها آتشین اما کم عمق و سطحی هستند گردبادی بر پای می کنند و زود هم سرد می شوند.اما بعضی عشق ها عمیق است و ملایم چون یک نخ باریک شروع می شود و در طول زمان استمرار می یابد. مثل عشقهای که اصلا، اصل شروع آن عشق و عاشقی نبوده و 2طرف بعد از گذر زمان متوجه عشق همدیگه میشن .
عشق اولیه به همسر:
عشق اولیه عموما بر پایه احساسات و شایدم ظاهر طرفتون و قبل از ازدواج شکل میگیره که محکوم به فناست چون این عشق به موقعیت زمان و مکان وابسته است ، زیبایی ظاهری محکوم به فناست و عشقی که بر این اساس بنا شود خانه ای پوشالی بیش نخواهد بود که بر سر راه طوفان قرار گرفته است و بعد از تشکیل زندگی و به همدیگه رسیدن تمام میشه حالا چه بعد از 2سال یا 7سال. ؟؟. که این طوفان می تونه یکنواخت شدن زندگی باشد یا سوختگی صورت زیبا باشد و یا یه تصادف نافرجام. آیا بعد از این طوفان بازم ادعای عاشقی طرفت رو می کنی یا نه؟ عشق اولیه با گذشت زمان تغییر ماهیت می دهد. چون این عشق به موقعیت زمان و مکان وابسته است و محدود. قیافه ها بعد از مدتی تکراری می شوند و شایدم خسته کننده، پیرمردان و پیرزنان امروز زیبارویان دیروز بوده اند.
عشق دوم به همسر:
ولی بعد از ازدواج و بعد از گذشت زمانی عشق اولیه تمام می شود عشقی دیگر در راه خواهد بود.زن و شوهر باید عشق دوم را در وجود خود شکل بدهند و نباید بگذارن که زندگی برای طرف مقابل تکراری شود و این عشق بر اساس دید و شناخت کامل از طرف مقابلت شکل میگیره و تا آخر عمر در وجودت باقی می ماند اگه تونستی عشق دوم را در دل خودتون و همسرتون ایجاد کنی که پرنده خوشبختی تا آخر عمر باهاتونه ولی متاسفانه خیلی ها با پایان یافتن عشق اول و فروکش کردن اون احساسات اولیه،زندگی مشترکشون هم سرد میشه و به پایان می رسه و افسوس که در پایان عشق اول از هم جدا می شوند و اصلا به شروع عشق دوم نمی رسند ... اگه نتونی عشق دوم را شکل بدی، از طرفی عشق اولیه هم که محکوم به نابودیه نتیجه اش چیزی میشه که آخرش به واژه تلخ طلاق می رسیم.
عشق دوم بین زن و شوهر خیلی خیلی مهمتر و حساستر و قشنگتر و شیرینتر از عشق اوله و متاسفانه خیلی ها تو شکل دادن عشق دوم دچار مشکل هستن و از عهده آن بر نمیآیند و خیلی ها هم اصلا اطلاعی از وجود عشق دوم ندارند...عشق دوم یعنی اینکه بتونی سالم بودنش را، نشاط اش را، بیماری اش را، نقص اش را، غصه اش را، بیچاره گی اش را، درداش را، داشتن و نداشتن اش را...پناهگاهی امن و آغوشی باز باشی برایش، همیشه و همه جاا...برای او...
نتیجه گیری اخلاقی:
عشق و علاقه اولیه بین دو نفر برای تشکیل و شروع یه زندگی لازم هست ولی برای ادامه زندگی کافی نیست و کفایت آنرا عشق دوم تعیین می کند.با وجود چنین عشقی حتی اگه به اصولی خاصی هم پایبند نباشید. دیگر کسی فکر خیانت کردن به زن یا شوهرش به سرش نمی زند، مردی دنبال زن یا دختر مردم راه نمی افتد، مردی زن دومی اختیار نمی کند وکسی احساس پشیمانی از انتخاب شریک زندگی اش نمی کند.
نتیجه کاملا اخلاقی و مهم:
همیشه حفظ و نگهداری عشق از بدست آوردنش سخت تر است.