سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ساحل

مخصوص آقایونی که می خواهند خوشبخت باشن

    نظر

زن‏دارى
چنانکه شوهردارى بزرگترین وظیفه یک بانوى خانه‏دار بوده درشریعت اسلام در ردیف جهاد قرار گرفته است همچنین زن‏دارى بزرگترین‏و ارزنده‏ترین عمل یک مرد زندار بوده راز سعادتمندى خانواده میباشد.

اما زن‏دارى کار آسان نیست‏بلکه رموزى دارد که هر کس کاملا بدانهاآشنا باشد میتواند همسرش را مطابق دلخواه به صورت یک بانوى ایده‏آل‏بلکه فرشته رحمت درآورد.

مردیکه بخواهد واقعا زن‏دارى کند باید اخلاق و روحیات همسرش‏را کاملا بدست آورد،از خواسته‏هاى درونى و تمایلات نفسانى او آگاه شودو بر طبق آنها برنامه زندگى را مرتب سازد. به وسیله اخلاق و رفتار خویش‏چنان در او نفوذ کند و دلش را بدست آورد که به خانه و زندگى دلگرم شده‏از روى عشق و علاقه خانه‏دارى کند.

زن‏دارى کلمه جامع و مبهمى است که احتیاج به شرح و توضیح‏دارد.در مباحث آینده مورد شرح و بسط قرار خواهد گرفت.

مهرورزى کن
زن کانون محبت و یک موجود صد در صد عاطفه‏اى است.ازوجودش مهر و محبت میبارد.

حیات و زندگى او به عشق و علاقه بستگى دارد.دلش میخواهدمحبوب دیگران باشد.هر چه محبوبتر باشد شاداب‏تر خواهد بود.براى‏بدست آوردن محبوبیت تا سر حد فداکارى کوشش میکند.اگر بداندمحبوب کسى واقع نشده خودش را شکست‏خورده و بى‏اثر پنداشته دائماپژمرده و افسرده خواهد بود.بدین جهت میتوان به طور قطع مدعى شد که‏بزرگترین رمز زن‏دارى اظهار محبت و علاقه است

آقاى محترم!همسر شما قبلا از محبتهاى بى‏شائبه پدر و مادر کاملابرخوردار بود.اما از هنگامیکه پیمان زناشویى را امضا نمود از دیگران‏برید و با تو پیوند دوستى بست.بدان امید به خانه‏ات قدم نهاد که تو تنها به‏اندازه همه آنان بلکه بیشتر او را دوست‏بدارى.انتظار دارد عشق و محبت‏تو از پدر و مادرش عمیق‏تر و پایدارتر باشد.چون به عشق و محبت تواعتماد داشته تمام هستى و موجودیت‏خویش را در اختیارت نهاده است.

بزرگترین رمز زن‏دارى و بهترین کلید حل مشکلات زناشویى‏اظهار عشق و علاقه است.اگر میخواهى دل همسرت را به طورى‏مسخر گردانى که مطیع تو باشد،اگر میخواهى پیوند زناشویى را استوارسازى،اگر میخواهى او را به خانه و زندگى دلگرم نمایى،اگر میخواهى او را نسبت‏به خودت علاقه‏مند سازى،اگر میخواهى تا آخر عمر نسبت‏به تووفادار باشد و اگر و اگر، بهترین راهش اینست که تا میتوانى نسبت‏به‏همسرت اظهار عشق و علاقه کن.اگر بداند محبوب تو نیست از خانه و زندگى بیزار خواهد شد،همیشه پژمرده و افسرده خواهد بود،به خانه‏دارى و بچه‏دارى بى‏علاقه‏میگردد،وضع منزل شما همیشه نامنظم خواهد بود.پیش خود فکر میکندچرا براى شوهرى جان بکنم که دوستم ندارد.

خانه شما که از عشق و محبت‏خالى گشت‏به صورت جهنم سوزانى‏تبدیل میگردد.اگر چه اسباب و وسائلش مرتب باشد اما چون بوى عشق ومحبت نمیدهد صفا و رونق نخواهد داشت. ممکن است همسرت به بیماریهاى روانى و ضعف اعصاب مبتلاشود. ممکن است‏براى جبران کسرى محبوبیت‏خویش در صدد برآید دردل دیگران نفوذ کند. ممکن است‏به قدرى از شوهر و خانه بیزار گردد که جدایى را بر آن‏زندگى سرد و بى‏رونق ترجیح داده تقاضاى طلاق کند. مسؤولیت همه این حوادث بر عهده مرد است که نتوانسته بخوبى‏زن‏دارى کند.باور کنید بخش مهمى از طلاقها در اثر همین بى‏مهریهابوجود میآید.

به آمار زیر توجه فرمایید:

نیاز روانى به محبت و بى‏اعتنائیهاى شوهر و اشتغال او به کارهاى‏زیاد در نتیجه غفلت از حال روحى زن سبب جداییهاى بسیار شده است. در سال 1348 از میان 10372 زن و مردیکه از یکدیگر جدا شدند،1203زن علت جدایى را خستگى و دلزدگى از زندگى و احساس پوچى وبیهودگى و بى‏توجهى شوهر به مسائل عاطفى دانسته‏اند (4) .

زنى در دادگاه اعلام کرد:حاضر است علاوه بر بخشیدن مهر خودده هزار تومان هم به شوهرش بدهد تا با طلاق او موافقت کند.از ازدواج‏آنها چهار ماه میگذرد.زن گفت:چون شوهرم به طوطیهاى خود بیشتر ازمن علاقه‏مند است نمیخواهم بیش از این با او زندگى کنم. (5)

مهر و محبت‏خانوادگى از همه چیز ارزش‏دارتر است‏بدین جهت‏خداوند بزرگ در قرآن مجید آنرا یکى از آثار قدرت و نعمتهاى بزرگ‏شمرده بر بندگان منت نهاده میفرماید:

«یکى از آیات خدا اینست که همسرانى برایتان آفرید تا با آنان انس‏بگیرید.و در میانتان محبت و مهربانى افکند.و در این موضوع براى اهل‏تفکر آیاتى هست (6) ».

امام صادق علیه السلام فرمود:زن از مرد آفریده شده و تمام‏توجهش به سوى مردها معطوف میباشد.پس همسرانتان را دوست‏بدارید (7) .

حضرت صادق علیه السلام فرمود:هر کس از دوستان ما باشد به‏همسرش بیشتر اظهار محبت میکند (8) .

رسول خدا (ص) فرمود:هر چه ایمان انسان کاملتر باشد به‏همسرش بیشتر اظهار محبت مینماید (9) . امام صادق (ع) فرمود:یکى از اخلاق پیمبران اینست که نسبت‏به‏همسرانشان محبت دارند (10) .

پیغمبر فرمود:این سخن مرد که به همسرش میگوید:واقعا ترادوست دارم،هرگز از قلبش خارج نخواهد شد (11) . گر چه محبت‏باید از صمیم قلب باشد تا در دل طرف اثر بگذارد،زیرا دلها با هم راه دارند، لیکن به محبت قلبى تنها هم نباید اکتفا کرد،بلکه‏لازم است صریحا آنرا اظهار نمود.در صورتى میتوان انتظار نتیجه داشت‏که آثار محبت در زبان و افعال و رفتار شخص نمایان باشد. صریحا و بدون احتیاط به همسرت اظهار عشق و علاقه کن:درحضور و غیاب از وى تعریف کن،اگر به سفر رفتى برایش نامه بنویس واز درد فراق بنال.گاهى برایش تحفه‏اى خریده تقدیمش کن.اگر دسترسى‏به تلفن دارى گاه گاهى از احوالش جویا شو.

یکى از موضوعاتیکه بانوان هرگز آنرا فراموش نمینمایند همین‏عشقها و مهرورزیهاى واقعى است.براى نمونه بداستان زیر توجه‏فرمایید:

خانمى به نام...از شوق گریست و گفت:در یک شب پاییزى باجوانى ازدواج کردم.مدتها زندگى ما به آرامى گذشت.خود را خوشبخت‏ترین زن روى زمین حس میکردم.شش سال در خانه کوچکى که‏برایم ترتیب داده بود بسر بردم.تا اینکه روزى خوشبختى‏ام صد برابر شد.

آن روز باردار شده بودم.هنگامیکه این خبر را به شوهرم دادم مرا درآغوش گرفت و چون کودکان گریه را سر داد.از شوق آن قدر گریست که‏بدون اغراق چندین بار نزدیک بود نقش بر زمین شود.پس از آن بیرون‏رفت و با پس‏انداز خود یک گردن‏بند الماس برایم خرید.هنگامیکه آنرابه من داد گفت:این گردنبند را به بهترین زن دنیا که تا به حال دیده‏ام تقدیم‏میکنم.اما افسوس که طولى نکشید که در یک حادثه غم انگیز رانندگى‏کشته شد (12) . به همسرت احترام بگذار
زن نیز مانند مرد خودش را دوست دارد و به حفظ شخصیت‏خویش علاقه‏مند است.
دوست دارد محترم و گرامى باشد.از تحقیر و توهین رنجیده خاطرمیگردد.اگر مورد احترام قرار بگیرد احساس شخصیت نموده و به کار وزندگى دلگرم میشود.از احترام و احترام کننده خوشش میآید،از توهین وتوهین کننده متنفر میباشد.

آقاى محترم!همسرت حتما از شما انتظار دارد که بیش از دیگران‏به وى احترام بگذارى. البته حق دارد چنین انتظارى را داشته باشد.زیراترا شریک زندگى و بهترین یار واقعى خویش میداند.

شبانه‏روز براى آسایش تو و فرزندانت زحمت میکشد.آیا حق ندارد انتظار داشته باشد که وجودش را،غنیمت‏شمرده به وى احترام‏بگذارى؟

بزرگداشت او ترا کوچک نمیکند بلکه حق شناسى و صفا و مودت‏ترا باثبات میرساند.به همان اندازه بلکه بیشتر از آن مقدار که به دیگران‏احترام میگذارى به همسرت احترام بگذار.در موقع صحبت کردن ادب راکاملا رعایت کن.
با کلمه‏«تو»او را مخاطب نساز بلکه همیشه از کلمه‏«شما»که‏علامت احترام است استفاده کن. هیچگاه کلامش را قطع نکن.بر سرش‏داد نزن.با احترام و نام خوب او را صدا بزن.در موقع نشستن به او احترام‏بگذار.وقتى وارد منزل میشوى اگر از سلام کردن غفلت نمود به او سلام‏کن.

وقتى از خانه بیرون میروى خداحافظ بگو.وقتى به سفر میروى بااو تودیع کن.برایش نامه بنویس،اگر شب تولدش معلوم است‏بعنوان‏احترام دسته گل یا تحفه دیگرى تقدیمش کن،در مجالس و در حضوردیگران به وى احترام بگذار.از توهین و تحقیر جدا بپرهیز.از دشنام وناسزا گفتن اجتناب کن.از مسخره کردن و دست انداختن او و لو به طورشوخى جدا خوددارى کن.خیال نکن چون خصوصى هستید بدش نمیآیدبلکه چنین انتظاریرا هرگز از تو نداشته کاملا رنجیده خواهد شد گر چه به‏زبان نیاورد.

از باب نمونه به داستان زیر توجه فرمایید:

خانم موقر و متینى که باید 36-35 سال داشته باشد،با حالت‏خشم و غضب درباره تقاضاى طلاق میگوید: حدود دوازده سال است‏با همسرم ازدواج کرده‏ام.مرد خوبى‏است.بسیارى از محسنات یک آدم کامل و دوست داشتنى را دارد.اماهرگز نخواست‏بفهمد که من زن او،همسر او،مادر دو فرزند او هستم.به‏خیال خودش مرد مجلس آرایى است.اما مجالس را با دست انداختن من‏میآراید.نمیتوانید فکر کنید چقدر زجر کشیده‏ام.بکلى اعصابم خراب شده‏دائما مجبورم دکتر بروم.هزار بار با شوهرم حرف زده‏ام.خواهش والتماس کرده‏ام که من زن تو هستم،سن و سالى دارم.درست نیست که‏پیش آشنا و غریبه صد جور شوخى زننده و غیر دوستانه با من میکنى.متلک‏میگویى که دیگران بخندند و مثلا خوش بگذرانند.من اغلب از همه‏خجالت میکشم و چون از اول شوخ طبع و بذله گو نبوده‏ام هیچوقت نمیتوانم‏با شوهرم مقابله به مثل کنم.بنابراین چون خواهش و تمناهاى من فائده‏نداشت‏با تمام رنجهاییکه میدانم در انتظارم نشسته خواهم ساخت تا از مردقدر ناشناسى که هیچوقت احترام مرا نگه نداشته جدا شوم (13) . همه بانوان مانند بانوى مذکور از شوهران خویش انتظار احترام‏دارند و از توهین و تحقیر جدا ناراحت میشوند.اگر در مقابل‏بى‏احترامیهاى شوهر سکوت نمودند دلیل رضایتشان نیست.بلکه یقین‏داشته باش که قلبا مکدر خواهند شد و لو اصلا به زبان نیاورند.اگر به‏همسرت احترام بگذارى او نیز به تو احترام خواهد گذاشت.و بدین وسیله‏رشته دوستى و صمیمیت‏شما روز بروز استوارتر خواهد شد.و در نزددیگران نیز محترم خواهید شد.اگر هم به او بى‏احترامى کردى و تلافى کردتقصیر خودت میباشد.

آقاى محترم زن گرفتن با برده گرفتن خیلى فرق دارد.به عنوان‏برده و اسیر به خانه‏ات نیامده بلکه انسان آزادى است که به منظور تاسیس‏یک زندگى مشترک سعادتمندانه به خانه‏ات قدم نهاده.همان انتظاراتى راکه تو از وى دارى او هم عینا همان انتظارات را دارد.پس چنان با او رفتارکن که دوست دارى با تو رفتار کند.

حضرت صادق (ع) از پدرش نقل کرده که فرمود:هر کس زن‏گرفت‏باید او را گرامى و محترم بشمارد (14) . رسول خدا (ص) فرمود:هر کس مسلمانى را گرامى بدارد خدا اورا گرامى خواهد داشت (15) .

پیغمبر اسلام (ص) فرمود:زنان را گرامى نمیدارند مگر افرادبزرگوار.و به آنان توهین نمیکنند جز مردم پست و فرومایه.

رسول خدا (ص) فرمود:هر کس به خانواده‏اش توهین کند خوشى‏زندگى را از دست‏خواهد داد (16) .

خوش اخلاق باش
دنیا در مسیر معین و بر طبق نقشه منظمى مى‏چرخد.حوادث‏روزگار با نظم و ترتیب مرموز یکى پس از دیگرى خودنمایى میکند.وجودناچیز ما در این جهان پهناور به منزله ذره کوچکى است که هر لحظه به‏سویى حرکت و با ذرات دیگر در تصادم است.اداره جهان دست ما نیست و حوادث گیتى بر طبق میل ما واقع نمى‏شوند.بامداد که از منزل خارج‏میشوید تا دوباره برگردید ممکن است‏با دهها ناملایم-کوچک یا بزرگ-برخورد نمایید.و در میدان زندگى و صحنه کسب و کار،که به میدان نبردبى‏شباهت نیست،با مشکلات فراوانى مواجه شوید.براى پیدا کردن تا کسى‏لنگ شده‏اید،فلان کس به شما توهین نموده،مورد عیبجویى و سرزنش‏قرار گرفته‏اید،فلان کس در کسب و کار با شما رقابت کرده،رئیس ومافوقتان ایراد و بهانه‏جویى میکند.چک فلان آدم بد حساب برگشت‏خورده.معلوم نیست‏سفته فلان شخص وصول شود یا نه.طلبکار در وصول‏مطالباتش پافشارى میکند.و دهها بلکه صدها از این قبیل حوادث کوچک‏و بزرگ که خواه ناخواه براى هر کسى اتفاق میافتد.

ممکن است از وجود ناملایمات چنان خشمگین و ناراحت‏شویدکه مانند بمب آتشزا هر لحظه در معرض انفجار باشید.به چرخ گردون ومردم متجاوز که زورتان نمى‏رسد،اما وقتى به خانه وارد میشوید میخواهیدقدرت نمایى کنید و انتقام چرخ و فلک و مردم کج رفتار را از زن و فرزندبیگناهتان گرفته بدینوسیله دق دلى خالى کنید.

گویا عزرائیل وارد خانه شده است.بچه‏ها مانند موش فرار میکنند،خدا نکند کوچکترین بهانه‏اى بدستش بیفتند.غذا شور یا بى‏نمک باشد،چاى آماده و حاضر نباشد،یکى از بچه‏ها سر و صدا کند،وضع منزل نامرتب‏باشد،حرف ناپسندى از دهان همسرش بیرون بیاید،وا مصیبتا آقا همانندبمبى منفجر خواهد شد.به سر این داد میزند،به آن یکى دشنام میدهد، آن‏یکى را میزند،با این اوقات تلخى میکند.بدینوسیله محیط با صفاى خانه راکه به منظور استراحت‏بدانجا پناه آورده بود به صورت جهنم سوزانى تبدیل خواهد ساخت.در آن دوزخ خود ساخته،هم خودش خواهد سوخت‏هم زن و فرزند بیگناهش.اگر بچه‏ها بتوانند از آن محیط رعب و وحشت‏فرار نموده در کوچه و خیابان سرگردان میشوند.و الا خدا خدا میکنند که‏مالک دوزخ زودتر از منزل خارج گردد تا از شرش خلاص شوند.

وضع رقت‏بار و سرنوشت‏شوم یک چنین خانواده‏اى بخوبى‏روشن است.همیشه دعوا و اوقات تلخى برپاست.آب خوش از گلویشان‏پایین نخواهد رفت.وضع منزل رضایت‏بخش نخواهد بود. زن از محیطمنزل و دیدن صورت عبوس شوهر بیزار خواهد بود.زنیکه همواره بابد اخلاقیهاى شوهر مواجه باشد چگونه میتواند به زندگى دلگرم باشد و ازروى عشق و علاقه خانه‏دارى و شوهردارى کند؟

از همه بدتر وضع دلخراش و سرنوشت‏خطرناک اطفالى است که‏در چنین محیط ناگوارى پرورش مى‏یابند.اوقات تلخیها و ناسازگاریهاى‏دائمى پدر و مادر بدون تردید در روح حساس آنها اثر بدى خواهد گذاشت.